به نقل از لوقت- ونزوئلا این روزها به آرامی در حال ورود به ششمین ماه تنشها و آشوبهای مقطعی داخلی است.
از شش ماه پیش که خوان گوایدو، رئیس مجلس نمایندگان ونزوئلا با رفتن به خیابان خود را رئیس جمهمور موقت ونزوئلا نامید، این کشور تقریبا بصورت مقطعی با برخی شورشها و اعتراضات داخلی علیه دولت مادرور ربرور بوده است، اما در مقابل به نظر میرسد دولت کارکاس به خوبی توانسته شورشهای حامیان گوایدو را مدیریت کند.
یک سوی مهم تنشها و آشوبها در ونزوئلا، مهمترین مخالف خارجی دولت مادورو، یعنی واشنگن قرار دارد. کاخ سفید از همان ابتدای آمدن گوایدو به خیابان در کمتر از یک ساعت ادعاهای او به عنوان رئیس جمهور موقت ونزوئلا را به رسمیت شناخت و امید بسیاری داشت تا سرانجام دولتهای ضدغربی مادورو در ونزوئلا را بتواند به زیر کشد.
از تحریم گرفته تا همه گزینههای نظامی و غیرنظامی علیه ونزئلا طی چند ماه گذشته روی میز کاخ سفید بوده است، اما در عمل نتوانسته چندان معادلات سیاسی را در این کشور نفت خیز آمریکایی جنوبی تغییر دهد و مادورو همچنان به عنوان رئیس جمهور قدرت را در کاراکاس در دست دارد و قرار است بزودی نیز در راس هیاتی سیاسی و اقتصادی به مسکو سفر کند. همین سفر پیش روی مادورو به روسیه نشان میدهد که اوضاع به میزان زیادی در کاراکاس تحت کنترل قرار دارد و در عمل همه تقلاهای واشنگتن برای تغییر صفحه شطرنج ونزوئلا بی نتیجه بوده است.
آمریکا نقشه راهی در برابر تحولات ونزوئلا ندارد: این که چرا تا کنون تلاشها و فشارهای سیاستمداران دولت ترامپ علیه ونزوئلا بی نتیجه و بی پاسخ مانده، شاید بطور کلی ناشی از فقدان یک نقشه راه مشخص از سوی کاخ سفید در قبال تحولات ونزوئلا است.
شورای امنیت ملی کاخ سفید که در راس آن جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ حضور دارد، فقط شعار سقوط دولت مادورو و حمایت از گوایدو به عنوان رهبر شورشیان ونزوئلا را مطرح کرده، اما این که در عمل این سقوط چگونه ممکن خواهد بود، برای آمریکاییها مشخص نیست، چرا که آنها با این تصور که فشارهای اقتصادی و تحریم مالی و تجاری باعث خواهد شد که ونزوئلاییها به خیابان بیایند، فشارها بر دولت کاراکاس را دوچندان کرده و همزمان از گوایدو حمایت کردند، اما واشنگتن به احتمال زیادی همزمان با فشار بر ونزئلا نتوانسته به این سوال پاسخ دهد که در برابر حمایت دیگر دولتها بویژه روسیه از کاراکاس چه اقدام موثری خواهد کرد؟ بعید است که کاخ سفید حمایت روسیه از ونزوئلا را در جریان تقابل خود با مادورو در نظر نگرفته باشد، اما به احتمال بیشتری آمریکا برای این تقابل برنامه و پاسخی جز همان لفاظیها و شعارهای تکراری سخنگویان وزارت خارجه خود نداشته است.
نگرانی داخلی از بازگشت دوران کودتا: کاخ سفید حتی حساب ویژهای را روی نظامیان و ارتش ونزوئلا باز کرده بود به این امید که با افزایش فشارها، نظامیان این کشور نیز از دولت مرکزی مادورو پشت کرده و به مخالفان بپیوندند. اما این انتظار نیز جز در چند مورد محدود و استثنایی در عمل محقق نشد و ارتش ونزوئلا همچنان حامی اصلی دولت مادورو باقی مانده است. بخشی مهمی از دلایل تداوم حمایت ارتش از مادورو، نگرانی نظامیان از بازگشت دورهای از کودتاهای نظامی در آمریکای جنوبی و از جمله در ونزوئلاست که بطور معمول همراه با تصفیه حسابهای گسترده در میان نظامیان است. سابقه کودتاهای آمریکا در هاوایی، نیکاراگوئه، شیلی هنوز در کتابهای تاریخ ونزوئلا تدریس میشود و جوخه اعدام نظامیان از سوی نظامیان دیگر هنوز هم موضوع بسیاری از داستانها و کتابها در این کشور است. براین اساس ارتش ونزوئلا در برابر موضوع تغییر رژیم، مواضع یکدست و یکپارچهای ندارد و ترس از انتقامهای گروهی پس از کودتا باعث میشود تا بسیاری از نظامیان شرایط موجود را به تغییر دولت ترجیح دهند.
عدم درک تغییرات ساختاری نظام بینالملل: یک نکته مهم در ارتباط با تحولات ونزوئلا که از سوی بسیاری از کارشناسان روابط بین الملل نیز عنوان شده، عدم درک تغییرات ساختاری نظام بینالملل از سوی تصمیم سازان آمریکایی است. نظام بینالملل خواه ناخواه در حال دگرگونی به سمت نظام چندقطبی است و این موضوع را نمیتوان انکار کرد. در واقع ما فقط در مقطعی کوتاه پس از جنگ سرد و پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی شاهد شکل گیری نظام تک قطبی و هژمونی آمریکایی بوده ایم، اما این نظام تک قطبی طی سالهای گذشته با رشد قدرتهای در حال رشد از جمله چین و روسیه به شدت دچار چالش شده و در شرایطی که رشد اقتصادی سالانه چین طی چندین سال متوالی بیش از 5 درصد است، ایالات متحده به سختی میتواند مدعی انحصارگرایی قدرت اقتصادی بینالمللی باشد. روسیه نیز بازیگر دیگری در نظام بینالملل است که طی چند سال گذشته در حال به چالش کشیدن قدرت نظامی آمریکاست و استقرار سامانههای موشکی روسی در مرزهای اروپا و حتی در کشوررها متحد روسیه از جمله سوریه و حال این روزها در ونزوئلا جملگی حاکی از آن است که انحصار قدرت نظامی هژمون آمریکا با چالش قدرتهای نوظهور روبروست. در شرایطی که نظام بینالملل در حال تمرکززدایی از قدرت انحصاری آمریکاست، بسیار دور از انتظار است که برخی سیاستهای مقطعی اقتصادی و تحریمها علیه مخالفان واشنگتن از جمله در این جا ونزوئلا بتواند تغییرات مورد نظر کاخ سفید را ایجاد کند و این همان واقعیتی است که سیاست سازان آمریکایی هنوز حاضر به پذیرش آن نیستند. برهمین اساس نیز تحولات ونزوئلا آن گونه که واشنگتن میخواست، به پیش نرفته است و مادورو همچنان با کمربند حمایتی روسیه، چین، ترکیه و ایران قدرت را در کاراکاس در دست دارد.
ارسال نظرات